حکمة القرآن
قُلْ لَنْ يُصِيبَنَا إِلَّا مَا كَتَبَ اللَّهُ لَنَا هُوَ مَوْلَانَا وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ
(التوبة/51)
قُلْ لَنْ يُصِيبَنَا إِلَّا مَا كَتَبَ اللَّهُ لَنَا هُوَ مَوْلَانَا وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ
(التوبة/51)
أَحسَنتَ ظَنَّكَ بِالأَيّامِ إِذ حَسُنَت وَلَم تَخَف سوءَ ما يَأتي بِهِ القَدَرُ
وَسالَمَتكَ اللَيالي فَاِغتَرَرتَ بِها وَعِندَ صَفوِ اللَيالي يَحدُثُ الكَدَرُ
هنگامی که ایام به کامت بود به روزگار، خوش گمان شدی، و از سرنوشت شومی که تقدیر برایت پنهان کرده خود را ایمن دانستی.
شبهای آبستن مصیبت نیز از در صلح بر تو وارد شد و فریبشان را خوردی، اما بدان که در شبها صاف است که حوادث ناگوار پیش میآید.
لا تكن ممَّنْ أمَرَّتْ كفُّهُ حبل ودٍّ ثم ثنَّى فنقض
لا ولا ممَّن إذا ما بُسِطَتْ يده بالنَفع والدفع انقبض
وأحق الناس بالحسرةِ من رفع اللَهُ بناه فانخفض
لا تُضيِّع مثل وُدّي إنه صادقُ الصحة ما فيه مَرَض
واصطنعْ عندي صنيعاً إنني من إذا استُنْهض بالشكر نَهَض
وادّخرْ من منطقي أحدوثةً تنشرُ الذكر إذا الذّكر انقرض
لا يراها ساقطٌ نافلةً ويراها الحُرُّ فرضاً مُفتَرض
واتخِذني جُنّةً بل نَجدةً لا تجِدني في الملمَّات حَرَض
ابن الرومی 283-221 هـ
اصْبِرْ عَلَى الحقِّ تستعذِبْ مغبَّتَهُ وَالصّبرُ للحَقّ أحياناً لَهُ مَضَضُ
برحق صبر کن، پایانش را شیرین می یابی گرچه صبر بر حق گاهی همراه با سختی و تلخی است.
ومَا استرَبْتَ فَكُنْ وقَّافَة ً حذراً قد يُبرَمُ الأمرُ أحْياناً فيَنتَقِضُ
در آنچه شک داری درنگ کن و هوشیار باش ؛ گاهی امری حتمی میشود اما باز نقض می گردد.
ابوالعتاهیة 211هـ
وَإِذا عتِبتَ عَلى السَفيه وَلُمتَهُ في مِثلِ ما تأَتي فَأَنتَ ظَلومُ
لا تَنهَ عَن خُلُقٍ وَتَأتيَ مِثلَهُ عارٌ عَلَيكَ إِذا فَعَلتُ عَظيمُ
ابدأ بِنَفسِكَ وَانهَها عَن غِيِّها فَإِذا انتَهَت عَنهُ فَأَنتَ حَكيمُ
ابو الأسود الدؤلی (م 69 هـ)
حدث لی حادث اصطدام ا لیوم
إِذا تَرَحَّلتَ عَن قَومٍ وَقَد قَدَروا أَن لا تُفارِقَهُم فَالراحِلونَ هُمُ
شَرُّ البِلادِ مَكانٌ لا صَديقَ بِهِ وَشَرُّ ما يَكسِبُ الإِنسانُ ما يَصِمُ
وَشَرُّ ما قَنَصَتهُ راحَتي قَنَصٌ شُهبُ البُزاةِ سَواءٌ فيهِ وَالرَخَمُ
اگر کسانی را ترک کردی و آنان میتوانستند تورا نزدشان ماندگار کنند در واقع تو آنان را ترک نکردهای آنان تو را ترک کردهاند.
بدترین مکان، مکانی است که در آن دوستی نباشد و بدترین چیزی که انسان کسب میکند چیزی است که مایه ننگ باشد.
و بدترین شکاری که فراچنگ من رسیده است، شکاری است که بازهای خاکستری و کرکسها در آن برابر باشند.
بَينا الفَتى مَرِحُ الخُطى فَرِحاً بِها يُسقى لَهُ إِذ قيلَ قَد مَرِضَ الفَتى
إِذ قيلَ باتَ بِلَيلَةٍ ما باتَها إِذ قيلَ أَصبَحَ مُثخَناً ما يُرتَجى
إِذ قيلَ أَمسى شاخِصاً وَمُوَجَّهاً وَمُعَلَّلاً إِذ قيلَ حَلَّ بِهِ الرَدى
ابو العتاهیة (م 211 هـ)
أَصونُ عِرضي بِمالي لا أُدَنِّسُهُ لا بارَكَ اللَهُ بَعدَ العِرضِ بِالمالِ
با مال خود عرض و شرفم را حفظ میکنم؛ اگر شرف از دست رفت در مال برکتی نخواهد بود.
أَحتالُ لِلمالِ إِن أَودى فَأَجمَعُهُ وَلَستُ لِلعِرضِ إِن أَودى بِمُحتالِ
اگر مال از دست برود چاره ای میجویم و آنرا گرد می آورم اما اگر شرف تباه شود برگرداندن آنرا چاره نیست.
حسان بن ثابت (م 54هـ)
لَيسَ البَلِيَّةُ في أَيّامِنا عَجَباً بَلِ السَلامَةُ فيها أَعجَبُ العَجَبِ
اتفاق ناگوار در این دوران شگفت نیست بلکه ایمن بودن از درد سرها شگفت انگیزترین چیز است.
لَيسَ الجَمالُ بِأَثوابٍ تُزَيِّنُنا إِنَّ الجَمالَ جَمالُ العَقلِ وَالأَدَبِ
زیبایی لباسی نست که تن را زینت میدهد بلکه زیبایی در عقل و ادب انسان است.
لَيسَ اليَتيمُ الَّذي قَد ماتَ والِدُهُ إِنَّ اليَتيمَ يَتيمُ العِلمِ وَالأَدَبِ
یتیم کسی نیست که پدرش را از دست داده یتیم آنست که از دانش و ادب بی بهره مانده است.
امام علی (ع)
الیوم الیوم التاسع و العشرون من اردیبهشت له ذکری خاصة
عَجِبتُ لِجازِعٍ باكٍ مُصابِ بِأَهلٍ أَو حَميمٍ ذي اِكتِئابِ
يَشُقُّ الجَيبَ يَدعو الوَيلَ جَهلاً كَأَنَّ المَوتَ بِالشَيءِ العُجابِ
وَسَلوى اللَهِ فيهِ الخَلقَ حَتّى نَبِيِّ اللَهِ مِنهُ لَم يُحابِ
لَهُ مَلَكٌ يُنادي كُلَّ يَومٍ لَدوا لِلموتِ وَاِبنوا لِلخَرابِ
الامام علی علیه السلام
وَمَن صَحِبَ الدُنيا طَويلاً تَقَلَّبَت عَلى عَينِهِ حَتّى يَرى صِدقَها كِذبا
هر آنکه مصاحبتش با دنیا به درازا بکشد دنیا در چشمش دگرگون میشود تا اینکه راست آن را دروغ میبیند
المتنبی
إِذا غامَرتَ في شَرَفٍ مَرومٍ فَلا تَقنَع بِما دونَ النُجومِ
اگر هدف داری به بزرگی برسی و در راه آن خطر کردی به مقامی پایینتر از ستارگان قناعت مکن
ابوطیب متنبی
إذا لم تستطعْ أمراً فَدَعْهُ . . . وَجَاوِزْهُ إِلَى مَا تَسْتَطِيعُ
اگر از انجام کاری ناتوان ماندی رهایش کن و به کاری دیگر بپرداز
عمرو بن مَعْدي كَرِب